شب ﻳﻠداشتیم!
*روایتی طنز از یلدای سه نسل به مناسبت شب یلدای ایرانی*
در احوالات شب یلدای ما ایرانـیها آورده اند که قدیم الایام وقتی شب یلدا فرا می رسید کوچکترهای فامیل با اشتیاق دور بزرگترهـاشان گعده می کردند، کسی قرآن و دیوان را می آورد و بزرگتر خاندان، قرآنی دلنشین تلاوت می کرد و بعد، از حافظ می خواند و سایرین شعر ناب می نوشیدند.
تا گلویی تازه کنند، چای داغ در سینی می آمد و تا دلی خنک کنند، هندوانه ی شیرین در حوض غلطان، قاچ شتری می خورد!
بساطِ انارِ سرخِ دانه شده و زالزالک و آجیل هم روی سفره ی میان اتاق فراهم بود.
ریش سفید خانواده، کوچکترها را نصیحت به برادری و اتحاد و مهربانی با یکدیگر می کرد؛ از قضا چون جمعیت هر خانواده کمتر از 6 نفر نبود(!) فضای صمیمی و شلوغ شب یلدایشان، شیرینی دوچندانی داشت!
حساب مَحرم و نامحرم را همه می داشتند، کوچکترها با سوره قرآن یا شعری که یا گرفته بودند شیرین زبانی می کردند و از بزرگترها جایزه می گرفتند! خلاصه، تا پاسی از شب، گل می گفتند و گل می شنفتند.
اینها بود که آن "یک دقیقه" اضافی شب یلدا را قدر "چند ساعت" طول می داد. یک دقیقه شیرین تر از قند.
از احوالات شب های یلدای دهه 80 و 90 خورشیدی همین بس که کوچکترها به زحمت و با رودربایستی خود را به خانه بزرگترشان می رسانند -اگر برسانند-.
دور هم عده کمی نشسته اند چون دیگر خبری از آن خانواده های پرجمعیت نیست! شهین یکی یکدانه لوسش را نیاورده، امین عَزَب مانده و مهین فرنــگ است و با سگ خانگی اش - که از قضا یازده توله به دنیا آورده- اوقات می گذراند.
انار گران است، کسی دل خریدن و دانه کردنش را ندارد! زالزالک ها آفت زده اند. آن ظرف و آن میوه های خوش رنگ و براق اش، مصنوعـــیست. امروزه ذائقه جوانترها روی پاستیل و تمرهندی و چیپس فلفلی می چرخد با ماست سرســم زده!
دیگر کسی گل نمی گوید، گل نمی شنود. همه دور تا دور اتاق با موبایلشان وَر می روند. حتی دیگر کسی حال ورق زدن کتاب را هم ندارد؛ کافیست "آیکون حافظ" را روی گوشی همراه، یک بار لمس کنی، آن گاه است که حافظ ظاهر می شود و پَته ات را روی آب می ریزد! چه بسا پیامکی بیاید و "حافظ" هم فراموش شود و در آن فضای ساکت، از رد و بدل کردن پیامک همهمه ای ایجاد شود.
اگر حال خوشی داشته باشد بزرگتر خانواده و گوشی شنوا باشد آن دور و بر، نصیحتی هم می کند! دفتر حساب مَحرم و نامحرم ورق ورق شده و ورق هایش قاطی پاطی! تک بچه فسقلی، حرفهای چیزدار می زند و بزرگترش از خجالت با ابرو بالا را اشاره می کند!
هنوز "حیاتی" در قاب تلویزیون ظاهر نشده که همه هوای خانه و تخت خواب به سرشان می زند.
با این اوصاف، آینده شب نشینی سنتی یلدا، دو حالت بیشتر ندارد: یا شب نشینی وجود نخواهد داشت و یا به مراسمی تبدیل خواهد شد که کمتر شباهتی به اصل قصه دارد! امیدوارم فرداها، شب "یلدا"یشان شب "بلوا"یشان نباشد.
نخ تسبیح این شب دوست داشتنی، بزرگان فامیل، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هستند. خدایا دانه تسبیح چاره دارد، نخ تسبیح را خودت استوار دار!
شب یلداتـون خوش- آذر1392
***********************************************************************************
پ.ن: البته این ایام مصادف با اربعین امام حسین(ع) و شهدای کربلاست، پیشاپیش اربعین رو خدمتتون تسلیت میگم. خدا توفیق بده اون یک دقیقه اضافی شب یلدا هم خرج امام حسین کنیم!